زحل نیوز، «آتنا فرقدانی» هنرمند نقاش و فعال مدنی جنبش سبز،
روزگذشته درحالیکه هجدهمین روزاعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشت، تحت الحفظ، بدون اطلاع
خانواده و وکیل، به بیمارستان«فیروزآبادی» شهرری منتقل شد و براساس آخرین اخبار هنوزاز
وضعیت جسمانی و سلامت وی اطلاع دقیقی در دست نیست.
«محمد مقیمی»
وکیل «آتنا فرقدانی» گفته
است: «متاسفانه چهارشنبه در پی وخامت حال موکلم خانم «آتنا فرقدانی» که به بیهوش شدناش
منجر شد، روزگذشته پنجشنبه ۷
اسفندماه ساعت ۱۱ پیش ازظهر ایشان را به بیمارستان
منتقل نمودهاند.»
این در حالیاست که هنوز از وضعیت جسمانی خانم فرقدانی اطلاع
دقیقی در دست نیست.
«محمد مقیمی»
وکیل «آتنا فرقدانی» اعلام داشته: «طبق اطلاعات رسیده، موکلم هنوز دراعتصاب غذا بهسر
میبرد و حتی دربیمارستان پس از به هوش آمدن وقتی متوجه میشود سرم به او وصل کردهاند
از ادامه تزریق آن ممانعت نموده است.»
نامشخص بودن وضعیت سلامت «آتنا فرقدانی» دربیمارستان فیروزآبادی
باعث نگرانی فزاینده خانواده، وکیل و اطرافیان آتنا است.
این فعال مدنی و هنرمند نقاش زندانی درحالی هجدهمین روز از
اعتصاب غذا خود را پشت سر گذاشته که هدف از این اعتصاب را «انتقال از زندان قرچک ورامین
به زندان اوین» و«اجرای قانون تفکیک جرایم درخصوص زندانیان سیاسی» در مورد خود و سایر
زندانیان سیاسی برشمرده است.
درهمین رابطه «هنگامه شهیدی» روزنامه نگار وفعال مدنی جنبش
سبز در پیامی به «آتنا فرقدانی»، خواستار پایان دادن به دلنگرانیهای خانواده و دوستان
با پایان دادن به اعتصاب غذا شده است.
خانم شهیدی در پیامی که در صفحه فیس بوک خود منتشر کرده، نوشته
است:
دختر مبارزعرصه هنر
من هرگز با شما آشنایی نداشتم، اما زمانیکه خبر بازداشتات
را شنیدم همانگونه که همیشه دستهایم را به دعا برای مبارزان جهل و نادانی رو به آسمان
میبرم، برایت از خدا خواستم که به سلامت از این مرحله گذر کنی. علیرغم بایکوت رسانهای
که درخصوص اخبار شما محسوس بود، در دلم شعفی ایجاد شد که دختری جسور به صف زنان مبارزاین
مرز و بوم پیوسته است و این روزها با اعتصاب غذا خواسته به حقاش را که انتقال به زندان
اوین و حضور در بند زنان سیاسی است، مطالبه میکند.
آتنای عزیز؛
من نیز دوران سخت اعتصاب غذا را طی کردهام و میدانم که هر
روز که میگذرد و رمقت را از کف میدهی، اراده ات درتحقق خواستههایت دوچندان میشود؛
شعار من مانند شما نبود؛ آن روزها من میگفتم «یا مرگ یا آزادی» و به خواستهام نیز
هرچند برای مدتی کوتاه دست یافتم؛ اما اکنون بیش از ده روز است که به اعتصابت ادامه
داده ای؛ نمیخواهم فلسفه اعتصاب را نفی کنم اما امروز میدانم که عوارض آن بر روی
جسم بسیارشدید است وغیرقابل جبران؛ قصد موعظه و نصیحت ندارم میخواهم بگویم ما قبل
ازآنکه در برابرجامعه خویش مسئول باشیم در برابر پدر و مادر مسئولیتی فراتر داریم؛
در بیرون از زندان والدینات روز و شبشان را از نگرانی گم کرده اند؛ درهراس و اندوه
و تنش هستند؛ انصاف نیست برآنها فشارمضاعف وارد شود؛ درعین حال دوستدارانت نیز درنگرانی
به سر میبرند؛ «خشونت علیه زنان» درعدالتخانه و بر روی کفههای آن ترازو درخصوص شما
نمود یافت؛ چه کسی باور میکرد درمحکمه عدالت، دخترجوانی از سوی ضابطین قضایی مورد
ضرب و شتم قرار گیرد و حق شکایت از او سلب شود؟ امروزاین کوچکترین، که هم درد و همراه
با خواستههای شما نازنین است، استدعا دارد به اعتصاب غذایت پایان دهی و موجب رفع نگرانی
بیشماری از چشمهای نگران شوی.