زحل نیوز- بهطور معمول اخبار فساد از ناکارآمدی جذابتر است
و بیشتر منعکس میشود، گویی که مهمتر هم هست. اگر یک مدیر کارخانه ١٠ میلیون تومان
اختلاس کند، خبرش خیلی مهم میشود ولی اگر او کارخانه را سودآور تحویل بگیرد و به علت
مدیریت نادرست، آن را زیانده کند، توجه چندانی را جلب نمیکند، حتی اگر زیان این اتفاق
هزار برابر آن ١٠ میلیون تومان اختلاس باشد.
به گزارش زحل نیوز به نقل از شهروند، قضیه از این قرار است
که توجه عموم مردم و رسانهها در مورد دولت پیش به مسأله فسادهای آن دولت متمرکز است،
در حالی که موضوع کارآمدی یا به تعبیر بهتر، ناکارآمدی آن دولت بسیار مهمتر است، بهویژه
اینکه ناکارآمدی ناشی از سیاستهای غلط، آثار بلندمدتی دارد و ساختارهای ویرانگر را
همراه با خود ایجاد میکند. برای آنکه به یکی از شاخصهای ناکارآمدی آن دولت اشاره
شود، کافی است که ارقام صادرات و واردات در ۴٠سال گذشته را مرور کنیم؛ یعنی
از زمان افزایش شدید درآمدهای نفتی که در سال ١٣۵٢ رخ داد.
آمار این یادداشت از
مطالعهای که اخیرا از سوی اتاق بازرگانی مشهد و به وسیله آقای مهندس سیدمحمد بحرنیان
انجام شد، تقدیم میشود. این شاخص برای ارزیابی عملکرد دولت بسیار بااهمیت است ولی
امروز که شعار ایرانی؛ ایرانی بخر طرح شده، پرداختن به این شاخص معنادارتر میشود بهویژه
برای دولتی که درصدد برانداختن طرحی نو برای عالم و آدم بود.
از سال ١٣۵٢
تا پایان سال گذشته، در مجموع ١۴۵٨
میلیارد دلار به قیمت جاری، کالا و خدمات وارد ایران شده است که ١١۶۵ میلیارد
دلار آن واردات کالا و بقیه خدمات بوده است. از این رقم واردات کالا،۶٣٩ میلیارد دلارش پس از سال
١٣٨۴ که
احمدینژاد متولی امور شد، وارد شده است که ۵۵درصد کل واردات ۴٢سال گذشته است. البته نکته
جالب آن است که بالاترین رقم واردات کالا نیز در سال ١٣٩٠ رخ داد که حدود ٧٢ میلیارد
دلار بود و ١٨ میلیارد نیز واردات خدمات در آن سال بوده است. فراموش نشود که سال
١٣٩٠ و ١٣٩١ آغاز شدت یافتن تحریمهای غرب علیه ایران بود. ممکن است گفته شود که ارزش
دلار کاهش یافته و نمیتوان ارزش دلار در سالهای اخیر را با گذشته یکسان گرفت. از
این رو ارقام مذکور براساس قیمت ثابت دلار (بر پایه سال ١٣٨٠) محاسبه شدهاند. محاسبات
نشان میدهد که ارزش واردات به قیمت ثابت پس از سال ١٣٨۴، حدود ٣٣درصد کل واردات ۴٢سال گذشته بوده است و میزان
واردات در سالهای ١٣٨٩ و ١٣٩٠، به اندازه اوج واردات در این فاصله یعنی سال ١٣۵۵ و
١٣۵۶ رژیم
شاه بوده است.
باید متذکر شد که افزایش واردات به خودیخود ایرادی ندارد و
حتی میتواند مثبت تلقی شود، مشروط بر اینکه براساس موازنه صادرات کالا و خدمات غیرنفتی
باشد؛ یعنی تولید داخل بیشتر شود، در نتیجه صادرات و به تبع واردات نیز افزایش پیدا
کند. در این صورت در کنار افزایش صادرات، شاهد رشد تولید و اشتغال نیز خواهیم بود.
ولی همه میدانند که در دوره ١٠ساله گذشته، نهتنها رشد اشتغال نداشتهایم، بلکه رشد
تولید نیز در چند سال صفر و منفی بوده است، در نتیجه میتوان با اطمینان گفت که واردات
در سالهای مذکور عموما معادل واردات کالاهای مصرفی بوده و کمتر به واردات کالاهای
واسطهای و سرمایهای که موجب تولید میشوند، اختصاص داشته است. نکته بسیار جالب اینکه
افزایش شدید واردات در زمانی از دولت پیش رخ داد که ایران تحت تحریم اروپاییها و غرب
قرار گرفت. این تحریم هوشمند بود، برای نمونه جلوی واردات قطعات خودرو را گرفتند ولی
مانع واردات خودروی ساخته شده نشدند، به همین دلیل است که قطعات به دست کارخانجات ایرانخودرو
و سایپا نرسید و تاثیر منفی بر کیفیت و کمیت تولید آنها گذاشت ولی به جای آن، انواع
پورشه و مازراتی و… وارد کشور شد!
حال این رفتار را مقایسه کنیم با اقدامات سایر کشورها. ایالات
متحده وقتی وارد جنگ جهانی دوم شد، حتی یک گلوله در خاک اصلی آن کشور شلیک نشده بود،
بزرگترین قدرت اقتصادی را داشت و یک قاره با منابع عظیم بود. ولی به محض آنکه وارد
جنگ شد، برنامه صرفهجویی برای مصرف مردمش را تدارک دید. آنان معمولا امحاء و احشا
(اعضای داخلی مثل جگر و…) حیوانات را نمیخورند، ولی برنامهای گذاشتند تا مردم با
هدف صرفهجویی در مصرف گوشت اینها را بخورند. برای تولید لوازم جنگی خود نیازمند آلومینیوم
بودند، دستور دادند که در امور غیر ضرور از جمله لباس زنان آلومینیوم استفاده نشود
تا به کار جنگ آید و در نهایت هم فقط ٢سال جنگیدند. حال این را مقایسه کنید با کسانی
که داعیه جنگ با عالم و آدم داشتند و در پی مدیریت جهانی بودند و اطراف کشور نیز در
ناامنی بود و اتکایشان نیز فقط به درآمدهای ناپایدار نفتی بود ولی در نهایت ارز بیزبان
را صرف واردات پورشه و مازراتی کردند و هنوز هم طلبکار هستند! اکنون نفت در سراشیبی
قیمت است. آنان که حساب ذخیره ارزی را صاف کردند، امروز باید پاسخگوی مصرف یا بهتر
است بگوییم اتلاف و حیفومیل ارزهای این کشور در دوره خود باشند. البته اگر مورد پرسش
واقع شوند!