حقانیت دموکراسی (رفراندوم های آزاد)، مجلس شورای ملی، احزاب، سندیکاها و تشکل ها

حقانیت دموکراسی (رفراندوم های آزاد)، مجلس شورای ملی، احزاب، سندیکاها و تشکل ها


- "ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" (رعد، 11) شریعت واقعی حامی اراده آحاد مردم است نه مانعی بر سر راه آزادی و استقلال آنها، زیرا خداوند مایل به رقم زدن سرنوشت ملت‌ها بدون خواست خودشان نمی‌باشد؛ لذا قوانین‌اساسی حکومت ها باید به گونه ای تنظیم شود که در صورت نیاز، امکان تغییر و اصلاح مفاد آن وجود داشته باشد و اقدامات مسالمت آمیز مردم برای تغییر ساختار نظام سیاسی و جابجائی قدرت، محترم و مجاز شمرده شود.
- امیرالمومنین می فرماید: "اتهموا عقولکم فانه من الثقه فانه من الثقه بها یکون الخظاء" (غررالحکم، ص 56) یعنی به عقل خود اکتفا نکنید بلکه به دیده سوء ظن به آن بنگرید! در نظر آورید که اسناد زیادی در حمایت و تایید عقل عنوان شده ولی در اینجا تابعیت از عقل، محکوم شده! این کلام از یک سو به عقل منهای وحی اشاره دارد و تایید می‌کند امتزاج عقل و وحی را؛ و از سوی دیگر خودسری و تکیه بر عقل فردی را نکوهش می‌کند که بطور ضمنی تاییدی است بر عقل جمعی یا همان تشکیل شوراها و تشکل های سیاسی و اجتماعی، چه دولتی و چه غیردولتی، مثل مجالس مشورتی، احزاب، سندیکاها و در بعد وسیعتر نیز رفراندوم.
- "یجعلکم خلفاء الارض" (نمل، 62) و "هو الذی جعلکم خلئف فی الارض" (فاطر، 39) انسان‌ها جانشین خداوند در روی زمین هستند؛ از سوی دیگر در اجتماع زندگی می‌کنند؛ پر واضح است که این آیات نیز بدون لحاظ کردن نظر جمعی [که در واقع] در شوراها و همه پرسی ها تجلی دارد معنا و تعبیر پیدا نمی‌کند.
- "لا تقتلوا بایدیهم الی التهلکه" (بقره، 195) خود را به دست خویشتن نابود نکنید! این کلام الهی گرچه مخاطب عام دارد ولی مصداق اصلی آن به حکام بر می گردد؛ چرا که سرنوشت مردم بسیاری در دست آنهاست و می توانند با تصمیمات غلط، مردم را هلاک کنند.
همچنین یکی از نمونه‌های هلاکت که در این کلام نهفته است همانا خودمحوری و گریز از مشورت با عقل و صلحا می‌باشد؛ بعد اجتماعی فرمان آسمانی مذکور، جز با حکومت از نوع دموکراسی قابل اجرا نیست؛ مردم ایران چند دهه قبل ناآگاهانه نوع حکومت ولی‌فقیه را انتخاب کردند و به دست خود، مملکت را به سمت نابودی کشاندند؛ این متاسفانه واقعیت دارد؛ ولی امروز می خواهند با استناد به همین اسناد قرآنی، خویشتن را از هلاکت نهائی نجات دهند؛ اگر ولی‌فقیه واقعا سخنگوی قرآن بود آیا نباید پیش قدم می‌شد و با برگزاری یک رفراندوم آزاد، حرمت این آیات را حفظ می کرد؟
- پیامبر اکرم از خودمحوری مبرا بود؛ با آنکه رهبری جامعه را در دست داشت در همه امور مرتبط با سرنوشت مردم با آنها مشورت می کرد، [مثل غزوات احد و احزاب و...]؛ علی بن ابیطالب با آنکه خلیفه منصوب رسول خاتم بود ولی در قضیه ثقیفه بنی ساعده، تن به رای مردم داد؛ در ماجرای جنگ صفین و حکمیت پس از آن، باز هم تسلیم آراء جمع شد!
- "امرهم شوری بینهم" (شوری، 38)؛ "و شاورهم فی المر فاذا عزمت فتوکل علی الله" (آل عمران، 159)؛ "افتونی فی امری، ما کنت قاطعه امرا حتی تشهدون" (نمل، 32)؛ "و الزموا السواد العظم، فان ید الله مع الجماعه"(نهج البلاغه، خطبه 127) و "کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته"(مفاتیح الشرایع، ج 3، ص 45) اینها نیز مدارک مهم و محکم دیگری در تایید دموکراسی و ضدیت با استبداد و خودکامگی هستند.
این نسخه ها به وضوح می‌گویند مشارکت مردم در تصمیم‌گیری های جمعی و کلان و تعیین سرنوشت جامعه، از یک سو حق آنهاست و از سوی دیگر نیز وظیفه شرعی و عقلی ایشان می‌باشد؛ این امور مهم در دنیای امروز با تشکیل گروه‌ها و سندیکاها و احزاب و مجلس شورای ملی [پارلمان] محقق می‌شود و مهمتر از همه نیز برگزاری رفراندوم های صحیح در موارد لزوم.
بنابر اسناد فوق، هیچ نوع "مشروعیت"ی برای رژیم هائی که برخلاف خواست مردم عملا کنند صادر نشده؛ پروردگار عالم، اراده جمع را به عنوان مهر تایید خویش بر حکومت ها معرفی کرده؛ حکام حق ندارند ادعا کنند که "مشروعیت" از طرف خداوند دارند و به این بهانه، عقل جمعی را نادیده بگیرند و تشکل های صنفی و
NGO]ها] را سرکوب کنند؛ هر رژیمی که مبین میل و اراده سیاسی و اجتماعی و نهادهای مدنی غیر دولتی ملت خویش نباشد از طرف خداوند نیز مقبولیت [و "مشروعیت"] ندارد [حتی اگر اسلام یا قرائت خاصی از آنرا ادعا کند. [
با این اوصاف، خالق مهربان هیچ نوع منشور و اعتبارنامه ای برای مناصبی چون ولی‌فقیه و تشکیلاتی مانند شورای نگهبان صادر نکرده است؛ در این حکومت گرچه ظاهرا اعضای پارلمان و رئیس جمهور، منتخبان آحاد ملت هستند و به همراه رئیس‌دستگاه قضاء حق دارند مطابق با عدالت و مصالح مردم عمل کنند ولی تاریخچه انقلاب اثبات می‌کند هر سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه، همگی تحت الشعاع اراده ولی‌فقیه هستند؛ آنها چه در انتخاب شدن و چه در تصمیم‌گیری، در محدوده ای که ولی‌فقیه و شورای نگهبان دست نشانده اش تعیین می‌کنند حق ابراز وجود پیدا می‌کنند و قانون اساسی نیز از این بی قانونی آشکار حمایت می‌کند.
این قاعده بی‌رحمانه، خوب و بد بردار نیست! در دوران ریاست جمهوری خامنه ای، او در مسئله سلمان رشدی، مصلحت اسلام و ایران را در موضع گیری غیر‌تروریستی یافته بود و آنرا رسما نیز اعلام کرد؛ ولی بلافاصله ولی‌فقیه زمان [خمینی] دخالت نموده و او را وادار به عقب نشینی از گفته هایش کرد!
در قانون اساسی به اصطلاح جمهوری اسلامی [اصل هفتم] به آیه "و شاورهم فی المر" [قسمتی از آیه 159 سوره آل عمران] استناد شده ولی یکی از نکات مهم در این کلام ربوبی که به آن توجه نشده این است که در ادامه آن آمده: "فاذا عزمت فتوکل علی الله" یعنی اول رای و موافقت جمعی را به دست آورید و سپس تفویض و توکل بر خداوند کنید! الله همیشه اصل است ولی اینجا خود را فرع معرفی کرده و صراحتا برای حاکم قید نموده اگر مردم را به حساب آوردی و مشورت کردی [و رای جمعی را محترم شمردی] در آن‌صورت من با شماها خواهم بود؛ یعنی در غیر اینصورت امر و دستور الهی زیر پا گذاشته شده و در چنین فضائی توکل به خداوند که تکیه کلام رهبران دینی سیاسی است معنا و موضوعیت نخواهد داشت!
این تراز مهم بطور کلی با مبانی ولایت مطلقه فقیه تضاد صد در صدی دارد؛ اینطور نیست کسانی بتواند ادعا کنند ما قانونگذار هستیم یا حق وتوی شخصی داریم و هر فردی که با ما مخالفت کند محارب است و با زندان و تبعید و اعدام از او پذیرائی می کنیم! اینگونه گفتن ها و عمل کردن‌ها هرگز مورد تایید خداوند مهربان و عادل
نبوده است!
بر طبق این دلیل، مدار "مشروعیت حکومت" در دنیائی که ما زندگی می کنیم چنین است:
1- رضایت خداوند در نظر و تصمیم جمع و عموم مردم قرار داده شده است.
2- این نظر و تصمیم جمعی و عمومی، در قالب شورا و همه پرسی به منتخبینی از مردم واگذار می گردد [از این طریق، حکومت و ارکان آن تشکیل می‌شود.]
3- فضل و عنایات الهی، بر چنین حکومتی می بارد و از آن طریق، به کل آحاد مردم و سراسر نیز سرایت می‌کند.
ما مدار قرآنی و روائی دیگری برای اعلان مشروعیت حکومت ها نداریم؛ خروج از چرخه دینی و وجدانی فوق و تاسیس حکومتی از نوع ولی‌فقیه مستبد، شیطنت و خود کامگی مطلقه است و رحمت و عنایت الهی را نیز با خود محصور کرده است.
[ای باورمندان پروردگار که این سخنان را مطالعه می‌کنید! در حقانیت آن تردید نکنید؛ اینها سخنان یک عالم و روحانی معمولی نیست؛ کلمات و تجارب یک پیشوای دینی است که موی خود را در افشای مغالطه کاری های مراجع تقلید و قضات حکومتی سپیده کرده! بدانید که برخورداری از دموکراسی و داشتن مجلس شورای ملی حق مسلم شماست. ]
توضیحات بیشتر
الف) باز خوانی یکی دیگر از سفسطه بازی ها در نظام ولی‌فقیه دست اندرکاران انقلاب، در یک همسان سازی تبلیغاتی - تجملاتی، نقل می‌کنند "جمهوری اسلامی" را با "دموکراسی" یکی نشان دهند! مهمترین استناد آنها همه پرسی روزهای دهم و یازدهم فروردین ماه 1358 است که نتایج آن در روز 12 فروردین اعلام شد و بنابر ادعای حکومت، بیش از 98 درصد مردم به حذف نظام سابق و "استقرار جمهوری اسلامی" رای "آری" دادند.
این شیوه از استدلال کردن یکی دیگر از مصادیق مغالطه کاری سران رژیم است چرا که آنها فقط یک بعد از مفهوم "دموکراسی" را گزینه کرده و جنبه دیگر آن که امکان "تغییر دادن قانون اساسی" و "جابجائی و انتقال مسالمت آمیز قدرت" در شرایط جدید فعلی است را نادیده گرفته اند!
خمینی زمانی که اطمینان داشت آحاد ملت هم عقیده با او هستند شعار "میزان رای ملت است" را سر داد؛ ولی الان که ملت از کرده خویش پشیمان است و می‌خواهد به حذف کاملا "ولایت فقیه" و "جدائی دین از حکومت" رای مثبت بدهد شعار ولی‌فقیه زمان عوض شده؛ خامنه ای در عمل نشان داد که میزان، رای شخص اوست و بس! او نمونه آشکاری از این طرز فکر خود را در انتخابات ریاست جمهوری 1388 در معرض دید جهانیان قرار داد!
ب) شکنجه های جسمی و روحی به خاطر دموکراسی خواهی (به قلم گردآورندگان)
آقای بروجردی اثبات کردند استقرار دموکراسی یکی از اوامر الهی است؛ ایشان تلاش های زیادی برای تحقق این ضرورت کردند؛ از جمله اینکه نامه های سرگشاده متعددی به سازمان ملل و شورای امنیت ارسال نمودند؛ یکی از آنها نامه ای بود به آقای بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد در اردیبهشت ماه 1388؛ در این نامه آمده است:
"بنیانگذار نظام اسلامی ... یک سری تعهدات اعتقادی، اقتصادی، اعتباری و اجتماعی را به گردن گرفت و سبب قیام ملی و پیروزی نهائی گردید. این قول و قرارها در حکم یک معامله پایاپای بوده است که تا وقتی حاکم به قرارهایش پایبند باشد، حکومتش مشروع و قانونی می‌باشد ولی چنانچه از چارچوب منعقده عدول کند، مشروعیت و مقبولیت قانونی آن منتفی می گردد و صاحبان این مرز و بوم حق دارند به تشکیل حکومت دیگری مبادرت نمایند.
اینک به نمایندگی از سوی آحاد مردم که به گواهی عکس ها و فیلم های جلساتم، همواره ده ها هزار تن از فرزندان این آب و خاک در زمانی که اجتماع بیش از چند نفر ممنوع بوده در بزرگترین استادیوم های ورزشی به سخنانم گوش می‌دادند، از شما که دادرس ستمدیدگان هستید می خواهم ... تکلیف ادامه حکومت و یا تغییر آن را به همه پرسی آزاد واگذار تا بعد از سی سال، نسل قدیم و جدید ایران، رأی مستقل، مختار و محک خورده اش را به عرصه حاکمیت خویش برساند.
بنابراین، مسؤلیت الهی، وجدانی و جهانی برگزاری این رفراندوم خطیر را معطوف به شما می دانم و نجات ملت نجیب و شریف ایران را در تمامی نقاط این کره خاکی، از سازمان ملل متحد مطالبه دارم." (بام آزادی، 7 اردیبهشت 1388. )
گفتنی است که مامورین بعد از انتشار نامه فوق با دستور دادگاه ویژه ایشان را در زندان مورد ضرب و شتم قرار داده و به بند انفرادی منتقل کردند، در همین خصوص نهادهای مدافع حقوق‌بشر و خبرگزاری‌ها گزارش‌هائی را منتشر کردند، سه مورد از آنها:
از سازمان عفو بین الملل آمده است: "در روز یکم ماه می، در بیانیه 14 می 2009 ؛ 13/045/2009 MDE آیت الله بروجردی نامه ای به آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد نوشت و از وی درخواست نمود تا ناظران بین‌المللی را برای هموار کردن مسیر و مساعدت مردم ایران جهت برگزاری یک رفراندوم آزاد، به ایران ارسال نمایند... به دنبال این نامه آیت‌الله بروجردی در تاریخ 5 می، در زندان مورد ضرب و شتم قرار "گرفت.

در گزارش نشست چهاردم حقوق‌بشر سازمان ملل متحد در سال 2010 به دبیر کل سازمان ملل متحد، در پاراگرافی که به ایران اختصاص یافته، آمده است که چهار گزارشگر ویژه شورای مشترک یک درخواست مبنی بر ابراز نگرانی پیرامون وضعیت آیت‌الله بروجردی به جمهوری اسلامی ایران ارسال کردند؛ در این گزارش عنوان شده که ایشان از زمان بازداشت مورد شکنجه و بد رفتاری قرار داشته؛ همچنین یادآور شده که وی حامی برگزاری رفراندوم های آزاد در ایران است و به دلیل ارسال نامه ای در این خصوص به بان کی مون دبیر کل مجمع عمومی، 7 می 2010  A/HRC/14/19، سازمان ملل متحد، مورد ضرب و شتم قرار گرفته استA.HRC.14.19_en.pdf. شورای حقوق بشر، دستور کار فصل2  در وب‌سایت نیوز مکس در خبری با موضوع "روحانی مخالف دین سیاسی در زندان مورد شکنجه قرار گرفت" آمده است: "آقای بروجردی می گوید مردم ایران حق دارند از طریق یک رفراندوم نوع حکومت خویش را تعیین کنند... بروجردی در نامه ای به دبیر کل سازمان ملل، بان کی مون، اظهار داشت که رژیم ایران وی را به دلیل مخالفتش با تداخل دیانت و سیاست زندانی کرده. او یکی از چند روحانی بلندپایه ایست که دادگاه ویژه روحانیت آنها را به دلیل مخالفت با تز مجعول ولایت مطلقه فقیه که مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی (6 می 2009 ، www.newsmax.com) ایران است، محکوم کرده. 
Previous
Next Post »