مرجان کیپور و دکترکاویان میلانی - هافینگتون پست
در حالی که ما به برخورداری از آزادی بیان در ایالات متحده
افتخار می کنیم، در بسیاری دیگر از کشورها متاسفانه چنین نیست، برای مثال حکومت ایران
بر سرکوب نظرات و افکار متمرکز شده است.
بر شمردن پی در پی موارد نقض اساسی ترین حقوق بشر بر علیه این
زندانی [به لحاظ گستردگی و وقت گیر بودن] کسل کننده است و به زبان ساده تر موجب بی
توجهی مخاطب می شود. اکنون که قصد رژیم برای از بین بردن آقای بروجردی آشکار شده، پرسش
تنها این است که آیا این جنایت با یک مرگ آرام در اثر شکنجه همراه خواهد بود یا یک
اعدام ناگهانی با طناب دار؟ صرف نظر از این که سرنوشت آقای بروجردی چه باشد، فعالان
حقوق بشر و افکار عمومی باید بدانند که او در راستای افزایش فهم عمومی اجتماع از آزادی
مذهبی تلاش کرده است و می کند.
این روحانی 56 ساله که گاهی از او به عنوان "ماندلای ایران"
نام برده می شود، از شرایط سخت جسمی رنج می برد که در اثر شکنجه، سوء تغذیه و عدم درمان
پزشکی در زندان به آن دچار شده است. طبق گزارش
های پیشین، در یکی از مراحل شکنجه های آقای بروجردی، همسر او در مقابل چشمان سایر اعضای
خانواده شکنجه شده بود. او ضرب و شتم های متوالی را متحمل شده و در بند انفرادی در
معرض مواد شیمیایی سمی قرار گرفته بود. عده ای معتقد هستند حملات انجام شده توسط زندانیان
تبهکار بر علیه او در اصل استتاری بر تلاش های رژیم در راستای قتل وی بوده است. در
طی چند روز گذشته، وی از ملاقات و تماس تلفنی محروم بوده و به مکان نامشخصی انتقال
یافته و بیم آن می رود که بی سر و صدا اعدام گردد.
جالب اینجا است که آقای بروجردی یک مسلمان شیعه پارسامنش است،
او دارای درجه علمی- مذهبی "آیت الله" به معنی "نشانه خدا" است،
همان عنوانی که به حسن روحانی رییس جمهور و همچنین رهبر حکومت سید علی خامنه ای نسبت
داده می شود. با این حال، تحصیلات و مطالعات او از اسلام او را بر آن داشته که از مفهوم
ارزشمند جدایی دین از حکومت صحبت کند و از این نظریه دفاع کند که حفظ یک خط حائل بین
این دو، هر دو را از فتنه و تباهی حفظ و بهینه خواهد ساخت. البته این ایده نوینی نیست،
بسیاری از دیگر دانشمندان مذهب شیعه از جمله آیت الله العظمی سید علی سیستانی در عراق
مدافع این اندیشه هستند. از این گذشته، کتاب
جدید آقای بروجردی که دیدگاه های مذهبی وی را بیان می کند، موجب خشم شدید حکومت بر
علیه ایشان شده است.
جمهوری اسلامی از گذشته تاکنون چنین نظراتی را "بدعت در
دین" دانسته و مجازات آن را مرگ تعیین کرده است. هفته گذشته، محمد موحدی دادستان
ویژه روحانیت ایران، آقای بروجردی را در سلول وی در زندان اوین ملاقات کرده و تهدید
کرده بود که وی و هر کسی را که در انتشار این کتاب نقش داشته است، از بین خواهد برد.
او این کتاب را به طور خاص ارتداد و در "مخالفت با حاکمیت دینی" خوانده بود.
هنگامی که آقای بروجردی در دفاع از خود و کتابش پیشنهاد مناظره علمی داد، وی گفته بود
"ما مناظره نمی کنیم، ما محاکمه و اعدام می کنیم".
جای تاسف است که بسیاری از زندانیان منزوی و افسرده در زندان
های سراسر ایران به اندازه کافی خوش شانس نیستند که حتی در راستای تهدید، ملاقاتی پیش
از فرستاده شدن به پای چوبه دار داشته باشند!
مجازات اعدام برای افکار متفاوت با حکومت، لکه ننگی بر پیشانی
رژیم ایران است. تنها همین هفته پیش، هنگامی که حسن روحانی رییس جمهور ایران در حال
بازدید از مقر سازمان ملل متحد در نیویورک بود و با استفاده از لفاظی و علم روانشناسی
تلاش می کرد که شاید بتواند رهبران جهان را فریب دهد، آقای محسن امیراصلانی به جرم
بدعت و کفر در تهران اعدام گردید. به چه گناهی؟ کاربرد "تفسیر روان درمانی از
قرآن" به ویژه در مورد داستان حضرت یونس.
بنابراین چه بخشی از آزادی مذهبی و آزادی بیان برای جمهوری
اسلامی تهدید کننده است؟ آیا نباید یک نظام جمهوری که ادعا دارد بر پایه انتخابات دموکراتیک
و آزاد برقرار شده است، با تنوع ایده ها و ترویج ایده آل های دموکراتیک قدرتمند گردد؟
در زمانی که مردم در مورد بازگشایی
خطوط ارتباطی در همه سطوح بین ایران و ایالات متحده گفتگو می کنند، این زمان مناسبی
برای ایران است که درهای جامعه را به سوی گفتگوهای سازنده در مورد دین، حکومت و دموکراسی
واقعی بگشاید که این امر می تواند حقوق همه شهروندان را تضمین نماید.
همان طور که آزادی مذهب و سخنرانی مذهبی در اصلاحیه اول قانون
اساسی ایالات متحده مقدس دانسته شده است، این مفاهیم هسته ای برای آزادی های اجتماعی
و ارزش های دموکراسی است و الهام بخش جهان خواهد بود. اعدام قریب الوقوع آیت الله بروجردی
یادآور این واقعیت غم انگیز است که همه کشورها این آزادی ها و این ارزش ها را گرامی
نمی دارند.