آموزه های دینی بسیاری برای یاری رساندن به مردم تحت ظلم و
ستم مطرح شده و اگر بخواهیم همه آنها را خلاصه کنیم شاید زیباتر و رساتر از این
نیابیم که "بنی آدم اعضای یک پیکرند ؛ که در آفرینش ز یک گوهرند"؛
بنابراین حکومتهای مدعی حقوقبشر و نهادهای بینالمللی مسئولند که به قربانیان نقض
حقوقبشر کمک نمایند.
ضمن آنکه در دنیای به هم پیوسته امروز نادیده گرفتن نقض حقوقبشر
در یک کشور یا منطقه میتواند به ضرر کل جامعه جهانی باشد؛ درست است که طالع نحس ولایت
فقیه در سرزمین ایران و مذهب تشیع که زمینههای سیاسی و اعتقادی آنرا داشت پا به
دنیا نهاد و بار اصلی این ننگ و خسارت عظما بر دوش ایرانیان و علی دوستان افتاد
اما نباید فراموش کرد که مکافات [و نحوست] آن فقط دامنگیر این دیار نشده بلکه خیلی
از کشورهای دیگر را مستقیما درگیر کرده و به تهدیدی آشکار برای جهانیان نیز تبدیل
شده!
امروز حکومت ولیفقیه در برابر چشمان بینالمللی مشغول
تولید انواع تسلیحات کشتار جمعی، موشک های بالستیک و در آستانه رسیدن به سلاح هسته
ای میباشد؛ به قول یکی از همبندی هایم: "تقلاهای نظامی ولی فقیه، انسان را
به یاد هیتلر قبل از جنگ جهانی دوم می اندازد!"
طی این سالها که بحران اتمی ولیفقیه، جزو اخبار اصلی
امنیت جهانی بوده در افکار عمومی دنیا این سوال مطرح است: حکومتی که به مردم خود
رحم نمیکند اگر به سلاح اتمی دست پیدا کند چه بر سر دیگر ممالک خواهد آورد؟
امید است قبل از آنکه هیلتریسم ولایت فقیه جرقه مهارنشدنی
جنگ جهانی سوم را بزند راه حلی مسالمت آمیز برای کنار زدن او به اجرا درآید؛ ما
کلید آنرا در حمایت از مردم ایران و فشار آوردن بر حکومت به منظور پذیرش برگزاری
یک همه پرسی آزاد یافته ایم.
توضیحات بیشتر
الف) چند نامه و فراخوان بینالمللی از آیتالله بروجردی در این خصوص
نامه اول) نامه به اعضای شورای امنیت
این نامه در 15 اردیبهشت 1388 منتشر شد و در رسانه های
خارجی از جمله در سایت خبری نیوز مکس در به تاریخ 6 می 2009 بازتاب پیدا کرد و به
5 عضو دائمی و اعضای وقت (www.newsmax.com) امریکا شورای امنیت
نیز ارسال گردید؛ یکی از نکات مهم آن که بعدها مورد تقدیر برخی از تحلیل گران نیز
قرار گرفت، توجه آقای بروجردی به قرار داشتن خاور میانه روی بمب ساعتی بود که
عقربه آن با تحریک ولیفقیه به تندی می چرخید؛ در متن آن آمده بود: "برقراری
صلح در خاورمیانه از اهم موضوعات جهان است زیرا این منطقه از دنیا، به لحاظ موقعیت
استراتژیکی و سوق الجیشی، بر تمامی مناطق کره زمین تأثیرگذار است.
خانم ها و آقایان؛ ملت های این بخش از جهان، قربانیان عمده
عملیات تروریستی هستند و ایران که نقش بنیادین در کل خاورمیانه دارد عامل اصلی این
ترورها و خشونتها است. همانطور که اشراف دارید، علت اختلافات داخلی لبنان، رودرروئی
فلسطینیها، بمبگذاریها در عراق و همچنین نا امنیهای افغانستان، حکومت
دیکتاتوری ایران است که خاورمیانه را روی بمب ساعتی قرار
داده است. همه این بحرانها به خاطر محرومیت ملت ایران از رفراندومهای صحیح و
اصولی است.
آری، اگر زمام امور ایران به دست آزاداندیشان و ظلم ستیزان
بیافتد، سایه سنگین مسابقات تسلیحاتی از بین میرود و ذخیرهسازی سلاحهای کشتار
جمعی محو میشود و شمارش معکوس در برپائی جنگ جهانی سوم متوقف می گردد و صلح جهانی
تامین می گردد." (بام آزادی، 5 می 2009.)
نامه دوم) نامه به شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد در ژنو
متن کاملا این نامه در کنفرانس جانبی شورای حقوقبشر در
ژنو در تاریخ 23 سپتامبر 2010 قرائت گردید، در قسمتی از آن آمده است:
"جامعه
جهانی یک مجموعه به هم پیوسته است و حل بحران های فرا منطقه ای و برقراری دمکراسی
و صلح در سراسر دنیا، بدون تشریک مساعی همگان مقدور نخواهد بود. لذا انتظار میرود
سریعا کمیته ای از حقوقدانان و کارشناسان بینالمللی تشکیل شود که با استناد به
شواهد و مدارک واقعی از آنچه در ایران و خاورمیانه می گذرد، نتایج سوء ناشی از
حاکمیت دینی را بررسی نموده و راهکارهای عملی جهت صدور قطعنامه ای در سازمان ملل
متحد، با موضوع جدائی دین از حکومت را پیگیری نمایند.
همچنین اقدامی همه جانبه جهت تحت فشار قرار دادن حکومت
سرکوبگر ایران برای پذیرش رفراندومی آزاد زیر نظر ناظران بینالمللی به عمل آید،
تا مردم ستمدیده این سرزمین بتوانند حاکم بر سرنوشت خویش شوند." www.youtube.com کلیپ
خطابه مذکور در وبسایت قابل دسترس است
نامه سوم) درخواست از سنای امریکا
این نامه از طریق نهادهای مختلف حامی حقوقبشر به اعضای
مجلس سنای امریکا ارسال و همچنین بنابر اطلاعرسانیهای خانم ماندانا زند وکیل،
بانوی آزاده و فعال سرشناس حقوقبشر در امریکا، این نامه و چند نامه و گزارش دیگر،
در جلساتی با حضور سناتورهای سرشناس امریکائی مطرح گردید.
"عالیجنابان،
ما سیاسی نبوده ایم بلکه خواهان جدائی دین از سیاست هستیم، ما «دین آباء و اجدادی»
را جدای از «ترور» و «خشونت» و «اعدام» و «تفتیش عقاید» و «سرکوب» و «زندان» و
«تبعیض» می دانیم که با استقبال و حمایت تودههای ملت و اقشار مختلف جامعه مواجه
شد و حسادت و قهر و خشم آخوندهای حکومتی را برانگیخت.
اکنون در سخت ترین وضعیت روحی و جسمی قرار دارم و انتظار
حرکت بزرگ جهانی در جهت تامین آزادی های اولایه انسانی در وطنم را می کشم.
امیدوارم با اقدامات مؤثر و فراهم آوردن بستر مناسب بینالمللی برای تصویب قطعنامه
ای در شورای امنیت سازمان ملل متحد، ما را از چنگال استبداد خشن تر از قرون وسطائی
نجات دهید."
نامه چهارم) نامه به خانم هیلاری کلینتون، وزیر خارجه اسبق
امریکا
یکی از نامه های بسیار ارزشمند آیتالله بروجردی که بازتاب
وسیعی در خبرگزاریهای فارسی زبان نیز داشت نامه به خانم هیلاری کلینتون وزیر
خارجه ایالت متحده امریکا بود؛ در متن آن آمده است: "همانطور که استحضار
دارید، حکومت جمهوری اسلامی ایران بر اساس وعده های دروغ بنیانگزاران آن روی کار
آمد و با گذشت زمان، پایگاه مردمی خود را از دست داد و به جائی رسید که جهانیان
حساب مردم و حکومت را از هم جدا کردند. گردانندگان نظام ولایت فقیه ثروت های عظیم
این سرزمین غنی را به سرقت می برند و یا صرف توسعهطلبیهای نظامی و سیاسی می
نمایند. آنها نه تنها حاضر به تغییر رفتار خشونت آمیز و استبدادی خود نیستند، بلکه
تمامی راهکارهای مسالمت آمیز برای هرگونه اصلحات در حکومت و تغییر را مسدود کردهاند.
آنها با برگزاری رفراندومی آزاد برای تعیین تکلیف قانون
اساسی فعلی که مبتنی بر اصل ولایت فقیه است، مخالفت میکنند و سختگیرانه ترین شیوه
های تفتیش عقیده و سانسور اخبار را به کار می گیرند تا صدای اعتراض مردمی که به
فقر و فلکت کشیده شده اند به گوش جهانیان نرسد... موارد مذکور که از مصادیق بارز جنایت
علیه بشریت است به همراه گسترش خشونت و ترور سازمان یافته به رهبری آنها، جهان را
در برابر این دوراهی حساس قرار داده است که آیا باید به ملت ایران در مبارزه با
رژیم دیکتاتوری مذهبی کمک شود یا خیر؟
قاعدتا در چنین شرایطی تعهدات وجدانی و اهداف خیرخواهانه
رهبران کشورهای قدرتمند که مدافع حقوقبشر هستند و خواهان گسترش دمکراسی و برقراری
امنیت و صلح در خاور میانه و جهان می باشند، ملاک عمل در تصمیمگیری میباشد و لذا
چنین تصمیم مهم و سرنوشت سازی را نباید مشروط به طرح درخواست رسمی از سوی چهره های
خاصی از اپوزیسیون ایران نمود.
اکثریت معترضین به حکومت ولایت فقیه و اپوزیسون داخل و
خارج از ایران، خواهان برگزاری رفراندومی آزاد زیر نظر ناظران بینالمللی برای
انتخاب نوع حکومت هستند. بنابراین ضروری است که هرچه سریعتر پیش نویس قطعنامه ای
در این زمینه تنظیم و در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گیرد تا راه برای
تصویب قطعنامه ای فوری در این خصوص هموار گردد.
خانم کلینتون؛ شما در جایگاهی هستید که می توانید با بهرهگیری
از ظرفیتهای دیپلماتیک ایالت متحدهآمریکا و تشریک مساعی متحدان قدرتمندتان این
نیاز حیاتی را برآورده سازید... بی شک هر اقدام مؤثری موجب تقدیر ایرانیان تحت ستم
و آزاد اندیشان جهان میشود و از دست رفتن فرصت ها، منجر به خسارت های جبرانناپذیر
منطقه ای و بینالمللی شده که موجب پشیمانی و تاسف ابدی خواهد گردید." (بام
آزادی، 19 آبان .(1390
ب) هشدار جدی به دنیای غرب
پرفسور مایکل آرتور لدین نویسنده، محقق و از صاحب نظران
مشهور سیاست خارجی آمریکا با انتشار مقالهای که در وبسایتها و رسانه های
انگلیسی زبان بازتاب قابل توجهی پیدا کرد می نویسد در صورتی که اوباما بخواهد
بصورت جدی از شهروندان بیگناه در مقابل حکومتهای جنایتکار دفاع کند، باید به طور
آشکار از یکی از چهره های قهرمان واقعی جهان، آیتالله کاظمینی بروجردی که سالهاست
زندانی و تحت شکنجه های سخت قرار گرفته حمایت نماید. او به طور شگفتآوری مبارزه
خود را از درون زندان مخوف اوین در تهران همانند یک کمپین ادامه می دهد. وی هیچ
جرمی مرتکب نشده است، گرچه واضح است که وی به دلیل حمایت از ایده جدائی دین از
حکومت، مدارا با اقلیت های مذهبی و احترام به حقوق شهروندی مردم ایران از دیگر روحانیون متمایز میباشد. (ترجمه
از بام آزادی، 4 اکتبر 2011)
ایشان همچنین با ابراز تاسف خاطر نشان میکند: "اگر
او از بین برود، شاید ارابه بالدار هیلاری کلینتون، سوزان رایس و سامانتا پاور و
بسیاری از ستایشگران آنها در سوگ مرگ این مرد نیکوکار خواهد نشست؛ کسی که تاکنون
از سوی آمریکا حمایت ارزشمندی از وی به عملا نیامده است." (منبع قبلی)
ج) درخواست اضطراری از نهادهای بینالمللی و رهبران حامی حقوقبشر
بدین وسیله از همه مسئولین صاحب نفوذ اسبق و حال حاضر در
امریکا و دیگر کشورهای غربی، اروپائی و به ویژه اعضای مذاکره کننده گروه 1+5 تقاضا
دارد بیلان عملکرد و نظرات آیتالله بروجردی را بررسی کرده و در صورتی که آنرا به
نفع حقوقبشر و صلح بینالمللی یافتند، حمایت آشکار از این پیشوای وجدانی به عمل آورند،
پیش از پایان یافتن آخرین فرصت!