لزوم استطاعت و سهولت، و ممنوعیت سخت گیری به نام خداوند

لزوم استطاعت و سهولت، و ممنوعیت سخت گیری به نام خداوند


لا یکلف الله نفسا الا وسعها" (بقره، 286)؛ "لا نکلف نفسا ال وسعها" (مومنون، 62)؛ "ما یرید الله لیجعل علیکم من حرج" (مائده، 6)؛ "و ما جعل علیکم فی الدین من حرج" (حج، 78)؛ "الایمان الصبر و السماحه" (نهج الفصاحه، حدیث 1176؛ شعب الیمان، ج 7، ص 122)؛ "خیر الخصال المسلمین السماحه و( السخاء" (مستدرک الوسائل، ج 15، ص 258)؛ "یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر" (بقره 185) این قبیل آیات و روایات نیز بخش دیگری از ارزش‌هائی هستند که امثال ولی‌فقیه آنها را از ظرف اسلام بیرون انداختند؛ این اسناد می‌گویند که خداوند احکام "مال یطاق" وضع نمی‌کند، در تبیین احکام شرعی، قوانین مدنی، مجازات‌ها و... بر مردم شکنجه وارد نمی‌نماید؛ یعنی اگر کسانی در مقام شارع، مقرراتی را وضع می‌کنند باید ظرفیت و توان مخاطبین را لحاظ کنند تا خداوند متهم به سخت‌گیری نشود.
کسانی که در زمینه علوم فقهی مطالعاتی دارند می دانند که در مجموعه کتب فقهی، یکی از عبارات بسیار پرکاربرد اصطلاح "تکلیف ما لا یطاق" است؛ یعنی هر جا که احکام و قوانینی برخلاف توان و آگاهی شخص باشد عملا به آن مستلزم اجرای "ما لا یطاق" بوده و در نتیجه باطل است [چرا که ابطال و نفی لازم، فی نفسه، ابطال و نفی ملزوم خود را نیز به دنبال خود می آورد]؛ همچنین اینها برخلاف اصول دیگری هستند که البته در قسمت عناوین ثانویه در بخش اول، توضیحاتی را نگاشتم.
به تعبیری دیگر، با این فرض صحیح که پروردگار عالم، قوانین و احکام "ما لا یطاق" وضع نمی‌کند، باید به این نتیجه برسیم: هر دین و مذهبی که حال روز آدمی را در نظر نگیرد، قید و بندها و مقرراتش به فراخور اعصاب و احساس مردم نباشد و مسبب آزار و اذیت گردد، از اصل هویت خود جدا شده است و باز هم این جمله تکراری که چنین دینی، اصول دین نیست! ارتباطی با شرایع آسمانی نیز ندارد؛ آیا جز این است که بانی شریعت دوست صمیمی بندگان خویش بوده و هرگونه خفقان و فشار، در تعارض با منویات اوست.

این اصول در رژیم به اصطلاح جمهوری اسلامی در دو بعد کلی نادیده گرفته شده، یکی در وضع قانون اساسی و قوانین مدنی و کیفری؛ دوم با توجه به اینکه در این مملکت امکان تحقیقات کارشناسی و تخصصی در مسائل کلا وجود ندارد لذا خواسته یا ناخواسته بطور سیستماتیک بسیاری از مصوبات و تصمیم‌های جدید بر خلاف مصلحت مادی و معنوی مردم تقریر می‌شود و منجر به خسارت‌های جبران‌ناپذیر می‌شود.
Previous
Next Post »