ضرورت توجه به منتقدین، معترضین و دگراندیشان
- "العالم
من لا یشبع من العلم و لا یتشبع به" (غرر الحکم، 1740) مولا علی فرمود: عالم
واقعی کسی است که احساس اشباع شدن ندارد و ادعا نمیکند من مجتهد و علامه دهر
هستم؛ ابن سینا با آن نبوغ و علم می گفت از علمآموزی آنقدر فرا گرفتم که فهمیدم
چیزی نمی دانم! حضرت موسی که جزو پیامبران اولوالعزم بود و به مقام خاص کلیم اللهی
رسید وقتی از خدا پرسید آیا از من عالمتر وجود دارد؟ خداوند فرمود آری و سپس خضر را
معرفی کرد!
مولا علی حلال مشکلت بود، می گفت اگر بخواهم حرف "ب"
بسم الله را تفسیر و تدریس کنم باید به اندازه بار هفتصد شتر کتاب بنویسم، با این
همه عظمتی که داشت در مناجات خود با خداوند می فرمود که من جاهل هستم و هیچ نمی
دانم! "مولی یا مولی، انت العالم و انا الجاهل و هل یرحم الجاهل ال
العالم" (مفاتیح الجنان، اعمال مسجد کوفه.)
اما ولیفقیه و مجتهدین سیاسی حامی او، به گونه ای برخورد میکنند
که گوئی خدای علم و فقاهت و معرفت هستند! اگر جز این بود [و چنین ادعائی نداشتند]
باید میزهای مناظره و مباحثه را برپا میکردند و به دگراندیشان اجازه ابراز نظر میدادند؛
از برخورد متکبرانه علمای این رژیم چنین برداشت میشود که آنها خیال میکنند عالم کل و اشباع شده هستند! [به قول امروزی
ها باید به چنین افرادی این پیامک را ارسال کرد: "آنکس
که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند"!]