بخش دوم: تضمین آزادی و دموکراسی و صلح
در اسلام غیر سیاسی
توضیحات مقدماتی
در ابتدای این بخش یادآور می شوم عقاید ما در حمایت کامل از آزادیهای عقیده، قلم، بیان، انتخاب دین، مطبوعات، تشکیل احزاب، برپائی اجتماعات، راهپیائی ها، دادخواهی، انتخاب وکیل، تضمین حقوق شهروندی و مدنی، برگزاری رفراندوم های آزاد و دیگر مواد مندرج در اسناد جهانی حقوقبشر میباشد؛ ما مخالف هرگونه سخت گیری و شکنجه و خشونت و تبعیض هستیم.
در ابتدای این بخش یادآور می شوم عقاید ما در حمایت کامل از آزادیهای عقیده، قلم، بیان، انتخاب دین، مطبوعات، تشکیل احزاب، برپائی اجتماعات، راهپیائی ها، دادخواهی، انتخاب وکیل، تضمین حقوق شهروندی و مدنی، برگزاری رفراندوم های آزاد و دیگر مواد مندرج در اسناد جهانی حقوقبشر میباشد؛ ما مخالف هرگونه سخت گیری و شکنجه و خشونت و تبعیض هستیم.
تفسیر ما از شریعت، برخلاف فقهای حکومتطلب و روحانیون جزماندیش،
با عقل و عرف جهانی همسو میباشد؛ ما هر نوع قرائتی از دین که حامی آزادی و
دموکراسی و صلح باشد را قبول داریم و به عنوان یک پیشوای دینی از آن حمایت می
کنیم؛ اینها کلیات عقاید من است و از همه کسانی که اینجانب را میشناسند خواسته ام
تا در این راستا اطلاع رسانی نمایند و هرگونه ابهامی که در افکار عمومی درباره
نظرات و آراء بنده وجود دارد را برطرف نمایند.
طبیعی بود که چنین ابراز نظرهائی فقها و قضات وابسته به ولیفقیه
را به طمع اندازد تا برای محکوم کردن ما، با استناد به ظواهر شریعت اتهام
"محاربه و افساد فی الارض" را به پرونده ای که برایمان ساخته بودند وارد
کنند! البته بین ما و آنهائی که از مناظره گریزانند و محاکماتشان در پشت درهای
بسته برگزار می گردد حرفی جز داوری تاریخ باقی نمی ماند؛ ولی با این اوصاف، در بخش
حاضر با تکیه به همان قرآن و سنت که ادعای پایبندی به آنرا دارند ادله ای در اثبات
آرائم میآوردم تا مشخص شود هرگونه تبعیض و خشونت طلبی بر خلاف محتوای واقعی منابع
منقول فقهی [قرآن و سنت] میباشد.
همانطور که تاریخ شاهد است، کلمات و عناوین دینی و فقهی،
در قالب های مختلفی قابل تفسیر بوده و مثال معروفی است که می گوید دین مانند چاقو
است! اگر در دست طبیب و جراح باشد، جان انسانها را نجات میدهد، و اگر در دست آدم
کش باشد خطرآفرین و چه بسا مهلاک خواهد بود! با تکیه بر ارزشهای معنوی و الهی هم
می توان سلولهای وجدانی را احیا و تقویت نمود و هم میشود آنها را خشکاند و از
بین برد! با قواعد فقهیهم می توان جامعه را از ناآگاهی و عقب ماندگی نجات داد و
هم می توان به قهقرا فرستاد! با دین هم میتوان آزادی و دموکراسی و صلح را مستقر
نمود و هم می توان خفقان و استثمار و قتل عام را نهادینه کرد! شیوه دوم در اروپا
باعث شد دین افیون ملت ها نامیده شود و در قضاوت پیرامون اسلام نیز نظام ولایت
فقیه و القاعده و داعش تصاویری بدتر از آنرا در اذهان تجلی داده اند!