حق مردم برای دفاع از حرمت خداوند و اعلان برائت از دینمداران
ناقض حقوقبشر
- "ان
الله لیس بظلم للعبید" (حج، 10؛ انفال، 51؛ آل عمران، 182؛ و آیات مشابه:
فصلت 46؛ ق، 29 و ... ) یعنی خداوند ستمکار نیست.
- "لا
ینال عهدی الظالمین" (بقره 124) مامور بیرحم و جنایتکار ارسال نمیکند.
- "سبحان
من لا یعتدی علی اهل مملکته" (مستدرک الوسائل، ج 5 ، ص 78؛ مفاتیح الجنان) به
خلایق تعدی نمینماید.
پیامهای نهفته در این اسناد بخش دیگری از ارزشهائی بودند
که در سال 1357 به رسم جاهلیت در پای بت ولیفقیه ذبح شدند! اگر آیاتی مثل
"یامرکم بالعدل و الحسان" (نحل، 90) را نیز لحاظ کنیم، این سوال مطرح میشود:
آیا خداوندی که خود را مبرای از ظلم معرفی کرده و فرمان به عدالت و احسان داده،
ممکن است نایب ستمکار و خونخوار به سوی بشر اعزام کند؟
آیا ظلم حکام مدعی دیانت اثر مستقیم بر ایمان مردم ندارد؟
کسانی که تنفسان اشاعه ظلم و ستم است، چگونه میتوانند خود را حافظ عدالت بدانند؟
آیا ولیفقیه میتواند خود را نماینده پروردگار بداند درحالی که این کلمات میگویند
اولین وظیفه تمامی حاکمان شرع، آن است که با رعایت عدالت و احسان و با تعدی نکردن
به حقوق مردم، خداوند را از هرگونه ظلم و بیعدالتی تبرئه کنند.
همه می دانیم خداوند نیازی ندارد پایبند به عدالت باشد و
به مخلوقات خویش تعدی نکند؛ لذا وقتی توصیفات مذکور را در معرفی خویش عنوان مینماید
مهمترین معنایش چنین است: حکام نباید به نام خداوند زور بگویند، نان مردم را
ببرند، حقوقبشر را زیر پا بگذارند، حریم قلم و اندیشه و رای دیگران را بدرند،
مخالفین خود را نابود کنند، طناب آرمانهای انقلابشان را بر دست و پا و گردن مردم
قرار دهند؛ اینها که چنین کردند پروردگار عالمیان را بدنام نموده و ظالم جلوه
دادند، پس محارب با خداوند و تمامی انبیاء هستند؛ این افراد باید در ملاء عام بازخواست
و محاکمه شوند!
تذکر: افشاگری دیگری علیه آیات الله ستیز و حجج اسلام زدا
بارها به من ایراد گرفتند که چرا دائما از بدیهای روحانیون سیاسی [یعنی آیتاللهها و حجت الاسلام های قدرتطلب] سخن می گویم؟ به آنها می گویم عملکرد گردانندگان ریز و درشت رژیم، در منظر همگان قرار دارد و هر روز فجایع فراموش نشدنی جدیدی بر روی آنتن های خبری میرود که وجدان داران را متاثر میکند و متاسفانه همه این رفتارها مستقیما به حساب اسلام گذاشته میشود!
بارها به من ایراد گرفتند که چرا دائما از بدیهای روحانیون سیاسی [یعنی آیتاللهها و حجت الاسلام های قدرتطلب] سخن می گویم؟ به آنها می گویم عملکرد گردانندگان ریز و درشت رژیم، در منظر همگان قرار دارد و هر روز فجایع فراموش نشدنی جدیدی بر روی آنتن های خبری میرود که وجدان داران را متاثر میکند و متاسفانه همه این رفتارها مستقیما به حساب اسلام گذاشته میشود!
شناخت عمومی از پروردگار عالم ناچیز است و فضای بین این
زمان و دوران پیشوایان آسمانی گذشته نیز پر است از گرد و غبار برخواسته از تاخت و
تازهای مدعیان الهیات که مانع دید آزاد و قضاوت صحیح پیرامون حقایق توحید و
واقعیات رهبران آسمانی میشود؛ لذا تصوراتی که از معارف دینی در اذهان مردم ترسیم
میشود بیشتر بر اساس گفتار و کردار روحانیون و حکام دینی حال حاضر است.
زمانی که مدعیان تولیت الهی ظلم میکنند اصل توحید و
حقانیت الواح الهی مورد شک و تردید قرار می گیرد و اعتبار خود را نزد مردم از دست
می دهد؛ وقتی که "آیات عظام" و "حجج اسلام"، بی مسئولیت و
غارتگر باشند یقینا تجسمی که از موقعیت خدا و فرستادگانش در اذهان نقش می بندد در
همین امتداد خواهد بود!
مراجع تقلید و قضات مساوات گریز که القاب "آیت الله"
و "حجت الاسلام" را اقتباس میکنند آیا واقعا نمادها و علائمی در هدایت
جامعه به سمت آفریدگار هستند؟ آیا عملکرد آنها بذر محبت و الفت با کردگار را در
دلهای بشریت می افشاند؟ آیا واقف نیستند که رحمانیت و غفران خالق مهربان را زیر سوال
برده اند؟ آنها راهبران بیراهه پیمائی های خسارت آور و حقارت بارند و الحق که برخی
از ایشان را باید آیات بزرگ شیطانی و حجتهای کافی در خدا ستیزی و اسلام زدائی
خطاب نمود!