افشاگری بر ضد کاربردهای سوء از عناوین ثانویه
شخص بنیانگزار انقلاب و فقها و مجتهدین دولتی به عناوین
ثانویه و قواعد فوق یعنی اجتهادی بودن و لزوم بهروز بودن قوانین و مقرارت دینی در
برخی از مصادیق آن معتقد بوده و هستند؛ آنها حتی رساله ها و جزوات بسیاری در این
زمینه تالیف کرده اند؛ اما باز هم مکر و فریبکاری!
در بحث "مقدمیت" که در چند قسمت قبلی مطرح کردیم
خمینی در اواخر جلد دوم از کتاب البیع خود برای موجه جلوه دادن اسلام حکومتی این
موضوع را القا میکند که برای اجرای احکام اسلامی در جامعه و تحقق مقوله هائی چون
عدالت نیاز به تشکیل حکومت اسلامی است که در راس آن یک فقیه قرار داشته باشد؛ سپس
به راحتی نتیجه می گیرد برپائی حکومت اسلامی از نوع ولی فقیه واجب است زیرا در
مقدمه یک امر واجب قرار گرفته است!
در کتاب ولایت فقیه او آمده است که هدف از بعثت این است که
مردمان بر اساس روابط اجتماعى عادلنه نظم و ترتیب پیدا کنند و سپس توضیح داده که
"این با تشکیل حکومت و اجراى احکام [اسلام] امکانپذیر است" (ص 70)؛ "مصلحت نظام" نیز یکی از عنوانهای ثانوی است که آنها
ابداع کردند؛ حتی این اختراع خارق العاده را در قانون اساسی نیز گنجاندند و تمامی
ارزش های اسلامی و انسانی را تحت الشعاع حفاظت از نظام قرار دادند!
توضیحات بیشتر گردآورندگان:
خمینی در کاربرد قاعده "تقدیم امر اهم بر مهم" نیز می گوید: "مسئله حفظ نظام جمهورى اسلامى در این عصر و با وضعى که در دنیا مشاهده مىشود و با این نشانه گیریهایى که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف مى شود، از اهم واجبات عقلى و شرعى است که هیچ چیز به صحیفه خمینی، ج 19 ص 2 آن مزاحمت نمى کند؛ و از امورى است که احتمال خلل در آن عقل ." ( منجز است .(153
خمینی در کاربرد قاعده "تقدیم امر اهم بر مهم" نیز می گوید: "مسئله حفظ نظام جمهورى اسلامى در این عصر و با وضعى که در دنیا مشاهده مىشود و با این نشانه گیریهایى که از چپ و راست و دور و نزدیک نسبت به این مولود شریف مى شود، از اهم واجبات عقلى و شرعى است که هیچ چیز به صحیفه خمینی، ج 19 ص 2 آن مزاحمت نمى کند؛ و از امورى است که احتمال خلل در آن عقل ." ( منجز است .(153
او در تبیین وظایف شورای نگهبان هم می گوید: "البته
[فقهای شورای نگهبان] توجه به اهمیت حفظ نظام جمهورى دارند که با آن هیچ حکم و
امرى مزاحمت نمى کند و براى حفظ آن از هیچ کوششى نباید مضایقه کرد." (منبع
قبلی، ص 155.)
خمینی به امامان جمعه و جماعت و رسانه های جمعی دولتی نیز
اینچنین امر میکند: "طلب عزیز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامه ها، و
رادیو - تلویزیون، باید براى مردم این قضیه ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت
نظام از مسائلى است که مقدم بر هر چیز است، و همه باید تابع آن باشیم." (منبع
قبلی، ج 21، ص 335.)
این قاعده مورد توجه دیگر تئوریسین های دین ولایت فقیه نیز
بوده، مثل عمید زنجانی در صفحه 231 از جلد اول کتاب فقه سیاسی خود به نقل از کتاب
تحریر الوسیله خمینی می نویسد: "بر اساس اصلى که در تزاحم دو واجب اعمال مىگردد
طبق قاعده «الا هم فالا هم» برخى از واجبات کم اهمیت، فداى فرایض و مسائل مهمتر مىشود
و بعضى از منکرات براى اقامه فریضۀ مهمتر و قلع فساد بیشتر، مجاز مىگردد".
نوع کاربردی که امثال عمید زنجانی و خمینی برای این قاعده
در نظر می گیرند با کاربرد آیت الله بروجردی متفاوت است؛ همانطور که قابل ملاحظه است
آنها مقاصد سیاسی را اهم می دانند ولی بروجردی، حفظ ارزشهای وجدانی و الهی را.
خامنه ای هم سخنان مشابهی دارد که در سایتش به راحتی در
دسترس است؛ او در سخنرانی خود در تاریخ 29 خرداد 1385 در بحث لزوم نوآوری های دینی
می گوید: "بعضی ها خیال می کنند که نوآوری در دین امکان ندارد!... فکر کردن،
استخراج کردن، نوآوری کردن و سخن نو را در مقابل افکار عمومی متفکران و اندیشمندان
مسلمان قرار دادن، یکی از کارهای ماست." (وبسایت خامنه ای، تاریخ مذکور) اما
منظور او از این نوآوری چیست؟ او در ادامه سخنان خود توضیح داد که باید با نوآوری
های اسلامی، برای حفظ انقلاب و صدور آن، راه های جدید و به روز پیدا کرد!
او همچنین گفت: "گنجینه منابع اسلامی و دینی ما بی
پایان است؛ ما به قدر وسع خودمان، فقط چند سطل آب از این چشمه جوشان برداشته ایم؛ تلاش
کنیم و فکرهای نو و حرفهای نو در زمینه های مختلف تولید کنیم" (منبعقبلی.)
اما اینگونه اقرارها نیز یک سری شعبده های تکراری بیش
نیست! در واقع او از یک سو برای تظاهر به تواضع و فروتنی و از سوی دیگر برای فرار
از پاسخ دادن به هزاران سوال بی جواب این مطالب را بازگو کرد؛ وگرنه به قول آقای
بروجردی اگر کسی واقعا عقیده داشته باشد که برداشت و دریافتی اش از کتب و منابع الهی
ناچیز است نمی تواند به خود اجازه دهد تا مخالفین اعتقادی و دگراندیشان را سرکوب
نماید؛ چرا که با خود می گوید شاید دیگران به حقایقی رسیده اند که او نرسیده است!
همانطور که اسناد فوق میگویند، رهبران تشیع سیاسی در مقام
مغلطه کاران و سفسطه گران بزرگ تاریخ، مشروعیت بخشیدن به نظام ولایت فقیه و حفظ و
گسترش آنرا اهم مهمات شرعی و عقلی می دانند و برای تامین آن، از نوآوری در فقه و
اجتهاد نیز استقبال می کنند و هر حکم دینی و وجدانی مخالف را نیز وتو می نمایند!
در حالی که در دین مورد تبلیغ آیت الله بروجردی به طور
واضح آمده که هیچ فرد یا گروهی حق ندارد مصلحتاندیشی شخصی و گروهی خود را به زور
به خورد جامعه دهد؛ ایشان در یکی از مکتوبات خود می نویسد: "نباید
حق تفکر و انتخاب دین را از مردم سلب نمایند؛ مصلحتی که بر همه چیز اولویت دارد و
مایه اعتبار الهیات است، صیانت از آزادی های اعتقادی و دموکراسی می باشد."