مروری بر برخی از پیچیدگی ها و ابهامات در فهم و دلالت به آیات و روایات

مروری بر برخی از پیچیدگی ها و ابهامات در فهم و دلالت به آیات و روایات


تا اینجا اثبات شد که دلالت به کتاب و سنت برگزیدگان آسمانی غیر قطعی است؛ برای تقویت مباحث فوق و به منظور شناخت و آگاهی بهتر پیرامون ابهامات عدیده در استنباط معانی و مقاصد الفاظ و احکام شریعت، از زاویه دیگری تعدادی از مهمترین پیچیدگی های مطرح را بدون دسته بندی خاصی مرور می کنیم:
- "محکم و متشابه": آیا معنای آیه ای که از آن حکمی استخراج شده واضح و شفاف بوده یا آنکه حقیقت و مقصود آن معلوم نبوده و در آن تردید راه دارد؟ [متشابهات، آنهائی هستند که از لفظ، ظاهر و متن آنها نمی توان قاطعانه به مراد، معنا و حقیقت آنها پی برد. ]
- "عام و خاص": آیا مصادیق فلان کلام و حکم، متعدد هستند [و شامل همگان می شود] یا اینکه فقط بعضی از افراد [و مصادیق] را در بر می گیرد؟
- "دائم و موقت": آیا اعتبارنامه حکمی که صادر شده، همیشگی بوده یا برای محدوده زمانی خاصی؟
- "مطلق و مشروط": آیا شرایط و مقیدات خاصی در آن فرمان درج نشده و مطلق بوده، یا خیر؟
- "عینی و کفایی": آیا وجوب فلان حکم و تکلیف بر دوش همگان است یا اینکه اگر عده ای انجام دهند تکلیف از دیگران ساقط است؟
- "مجملا و مبین": آیا تعبیر لسان شارع، ناقص و مبهم است و دو یا چند معنا که هیچ کدام بر دیگری رجحان ندارد را می رساند و به ناچار باید قرائن مربوطه را یافت و سپس معنا و مقصود را نتیجه گیری کرد؟ یا آنکه مفصل، کاملا و رسا می باشد؟ [در مبین که یک اصطلاح علم اصول است، الفاظ به کار رفته ظاهرالدلاله هستند و دلالتشان بر مراد آشکار است، و خلف آن نیز مجمل نامیده می شود. ]
- "منطوق و مفهوم" آیا حکم استخراج شده از فلان آیه، معنا و فحوای مستقیم و اصلی آن آیه است و یا آنکه معنای ظاهریش چیز دیگری بوده ولی از مفهومش و بطور ضمنی چنین چیزی استنباط شده [منطوق عبارت است از مدلول و مفادی که لفظ در محل نطق و بطور مستقیم بر آن دلالت کند؛ ولی در مقابل آن، مفهوم عبارت است از چیزی که لفظ در غیر محل نطق بر آن دلالت می‌کند؛ مثل در آیه "ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا" منطوق آن همان معنائی است که از الفاظ و بطور مستقیم برداشت می شود: اگر فاسقی خبری آورد درباره آن تحقیق کنید یعنی نباید به آن کفایت کنید و نباید ترتیب اثر دهید؛ ولی مفهوم ضمنی آن اینطور است که اگر ناشر خبر فاسق نبود به آن خبر اعتنا کنید و ترتیب اثر دهید؛ بنابراین منطوق و مفهوم را می توان مفاد اصلی و ضمنی نیز نامید. ]
- "عزائم و رخص": آیا فلان امر جزو ملزمات [شرعی] است یا آنکه جوازی است که برای تخفیف بر حکم قبلی صادر شده است؟ [تعابیر مختلفی از این دو اصطلاح اصولی وجود دارد؛ ولی مفهوم کلی آن چنین است که عزائم: احکام واجب، حرام و مکروه هستند و رخصت، شکستن آنها می باشد در مواردی مثل معذورات؛ به عبارت دیگر، عزائم همان ملزمات احکام خمسه (واجب، حرام، مکروه، مستحب، مباح) بوده و اگر طی امر دیگری شکسته شوند، این حکم جدید را رخصت می نامند. ]
- "ناسخ و منسوخ": آیا فلان آیه یا فلان قاعده که قوانینی بر اساس آن استنباط می شود، آخرین کلام صادره شده در آن موضوع بوده؟ یا اینکه شارع آنرا منسوخ و فقره دیگری را جایگزین نموده.
- و موارد دیگر ...

اهمیت پیچیدگی های مذکور
پیچیدگی های فوق بیش از آنکه در ظاهرشان نمایان است تاثیرگذار می باشند! چند نمونه را با هم مرور می کنیم:
الف) در بحث "محکمات" و "متشابهات" کافی است به این روایت معروف توجه کنید: "انما هلک الناس فی المتشابه" یعنی عملا به متشابهات هلاکت بار است! حال این سوال مطرح است که چه کسانی می توانند از متشابهات، تعالیم و احکام را استخراج کنند؟ در آیه 6 از سوره آل عمران می فرماید که فقط خداوند و "راسخان در علم" هستند که متشابهات را می فهمند و می دانند.
در ادامه هم نشانه ای مهم را برای آنها ["راسخون در علم"] معرفی می‌کند: کسانی که گزینشی عمل نمی کنند! "یقولون آمنا به کل من عند ربنا" اینها در حالی است که فقها و قضات سیاسی و جزم اندیش فقط آن بخش از اسناد که تضمین کننده منافع یا تایید کننده تعصباتشان بوده را ملاک قرار داده اند و گزینشی عملا کرده اند همانطور که در اثبات تئوری ولایت فقیه نیز این را نشان داده اند [مصادیق متعدد دیگری از آنرا در ادامه این اثر ملاحظه خواهید کرد] بنابراین آنها هرگز نمی توانند ادعای درک متشابهات را کنند و هر کس فتوا و رای آنها را بپذیرد بر طبق هشدار مطرح شده در حدیث فوق، دیانت خود را به هلاکت و نابودی کشانده است!
ب) در بحث "مطلق" و "مشروط" نیز اگر از کسی مثلا بپرسند که آیا اسلام حامی تعدد زوجات است؟ یا سوال کنند آیا در اسلام مجازاتهائی چون قطع اعضای بدن و اعدام و سنگسار وجود دارد؟ بلافاصله در ذهن خیلی ها اینطور تصور می‌شود که بله! اسلام اینها را گفته چون در فلان آیات و روایات چنین آمده! اما اگر به موضوع "مطلق" و "مشروط" که در قسمت بالا به آن اشاره نمودیم توجه کنید می بینید که برداشت های مذکور کلا غلط هستند؛ زیرا در برابر مجازات های خشن، مقیداتی قرار داد شده که هرگز برآورده نمی شوند، [توضیحات بیشتر: در ادامه همین بخش] به عبارت دیگر جواب سوالهای فوق، خیر می باشد؛ زیرا احکام مشروط بدون تامین قیود [و شرایط] آن موضوعیت ندارند و "کان لم یکن" محسوب می گردند.

ج) اگر به “ظنی الدلاله” بودن آیات قرآن و یا به عناوینی چون "ناسخ" و "منسوخ" و... توجه کافی نشود در آن صورت مانند آقایان فقها و مجتهدین سیاسی هرگز نمی توان اصول حقوق بشر و دموکراسی و صلح را با مفاهیم اسلامی منطبق یافت!
Previous
Next Post »