زحل نیوز- تنها 10درصد کارگرانی که سال گذشته حین انجام کار
جان باختهاند، بیمه بودهاند؛ یعنی 90درصد مابقی حتی با جان باختن هم نتوانستهاند
معاش خانواده خود را تامین کنند و خدا میداند بازماندگان ایشان به چه مشکلاتی گرفتار
آمده و چه ماتمی گریبانگیرشان شده است.
به گزارش زحل نیوز به نقل از ایلنا؛ در روزگاری که قرائت گزارش
تحقیق و تفحص مجلس از سازمان تامین اجتماعی خبر از دادن هدیههای گزاف به برخی مسئولان
و بعضی مدیران این مجموعه توسط زمام داران امور در این نهاد بزرگ را میداد و خون بسیاری
را از شدت تخلفات صورت گرفته به جوش میآورد، در جامعه کارگری اتفاقات شومی رقم میخورد
که امروز نگریستن در قالب آمار و ارقام به آن هم دردناک است، چه برسد بخواهیم لحظهای
خودمان را جای افرادی بگذاریم که مستقیم یا غیر مستقیم این آمارها به زندگی ایشان
ارتباط داشته و دارد.
آن گونه که احمد میدری، معاون رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه
اجتماعی گفته، بخش عمدهای از کارگرانی که در حوادث ناشی از کار فوت میکنند، بیمه
نیستند؛ بخشی آن قدر بزرگ که بر اساس آمار ثبت شده در سال ۹۲، حکایت از آن دارد که
تنها ۱۰ درصد جان باختگان حوادث کاری زیر پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار داشتند و مابقی
حکم کارگران روزمزدی را داشتهاند که روزشان را با تن فرسایی برای قوت شب سر میکردند!
میدری در ادامه عمده کارگران فوت شده فاقد بیمه را «کارگران
ساختمانی» اعلام کرد و گفت: اغلب این کارگران اگر از حادثه نجات پیدا کنند زیر پوشش
نهادهایی همچون سازمان بهزیستی قرار میگیرند و با وجود وقوع حادثه در حین انجام کار؛
بیمه تعهدی در قبال آنان ندارد.
وی در ادامه از تغییر نگرش وزارت کار به این حوادث خبر داد و
گفت: حوادث کار را باید ۱۹ دستگاه هماهنگ دنبال کنند و عنصر هماهنگ کننده آن نیز میتواند
«رسانهها» باشند. اکنون اطلاعرسانی در خصوص جزئیات حوادث کار و در مواردی وقوع این
حوادث انجام نمیشود و از این پس سیاست ما این است که روند را تغییر داده و تا حد امکان
موضوعات حوادث کاری را رسانهای کنیم.
میدری با تاکید بر پیچیده و گسترده بودن حوادث کاری در مناطق
آزاد و ویژه اقتصادی، از شدت بخشیدن به روند بررسی حوادث کاری در این مناطق توسط وزارت
کار خبر داد و افزود: با توجه به اینکه حوادث ناشی از کار مربوط به «عدم رعایت نکات
ایمنی در کار» است، تصمیم اکید بر این است که دو هفته یکبار تمامی مقامات مسئول را
دعوت کرده و به تحلیل ابعاد مسئله بپردازیم تا بتوانیم کارهایی که در اینباره میتوان
انجام داد، را بیابیم.
کافی است خودمان را جای خانوادهای که نانآورش را بر اثر حادثهای
حین کار از دست داده گذاشته یا حتی از آن نزدیکتر شده و سری به این دست خانوادهها
بزنیم تا دریابیم بعد از رحلت عزیزشان، به چه مشکلاتی گرفتار آمده و در بلبشوی گرانیها
و تورم اقتصادی، تا کجا سقوط کردهاند؛ اینجاست که راحتتر میتوان قضاوت کرد بیمه
نشدن کارگران یعنی چه؟!
این در حالی است که سخنان معاون وزیر رفاه را به حال حاضر نیز
میتوان تعمیم داد تا نتیجه گرفت بسیاری کارگرانی که هم اکنون پیرامونمان مشغول فعالیت
هستند، به مانند اسلاف خود بیمه نیستند و هر آن احتمال دارد خانواده خود را با بزرگترین
بحران ممکن رها کرده و بدرود حیات بگویند یا با آسیبهای جدی، به نزد ایشان باز گشته
و در هزینههای سرسام آور درمان و نگهداری مصدومان، به همراه ایشان به فقری شدید سقوط
کنند.
اینجاست که هر چه از لزوم آموزش به کارگران سخن بگوییم، تلاش
داشته باشیم شعار «اول ایمنی، بعد کار» را محقق کنیم، دستگاههای مرتبط را فراخوانده
و در این باره با ایشان مشورت کنیم و…، تنها به اجل معلقی که روی سر کارگران بیمه نشده
پرسه میزند فرصت خودنمایی بیشتر دادهایم و خانواده بیشتری را به فروپاشی نزدیک کردهایم،
در حالی که هیچ گزندی متوجه قانون شکنان نشده و حتی هشداری خطاب به ایشان صادر نشده
است!
گویی فراموش کردهایم که بیمه کردن کارگران از جمله اجبارهای
قانونی است و کسانی که این قانون را رعایت نمیکنند، مجرم هستند، که اگر این مهم فراموش
نشده بود، ابتدا جا داشت حقوق قانونی کارگران را فریاد زده و عواقب رعایت نکردن آن
را به کارفرمایان گوشزد کنیم و بعد به فکر راهکاری برای کاستن از شمار جان باختگان
حوادث کار باشیم تا دست کم پیش از رسیدن به نقطه مطلوب در این رابطه، شاهد آن نباشیم
که با جان باختن کارگری بیمه نشده، پیمانکار در صلح و صفا ادامه کار میدهد و خانوادهای
از صفر (یا چیزی شبیه آن) به عمق منفی سقوط میکند و دستگیری نمیبیند!